نویان نویان ، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 7 روز سن داره

نویان هانی من

مسافرت شمال در پاییز

نویانی سلام مامانی تولدت مبارک . دیر اومدم تا وبلاگت رو آپدیت کنم. ولی با کلی عکس و خاطره اومدم. اول از همه قبل از تولدت فکر کنم عید قربون بود رفتیم شمال. خیلی خوب بود. ببین:   نویان جون پسرم توی این سفر بابا حمید با ما همسفر نبود عزیزم. به علت مشغله زیاد نتونست بیاد. ...
7 آبان 1393

پایان مطالب تا تاریخ 8 مهر

نویان مامانی فعلا عکس و خاطره ای نمونده که ثبت نکرده باشم . امروز واکسن آنفلونزا باید بزنی . بعدش هم شاید تعطیلات آخر هفته بریم شمال تا تعطیلات عیدقربان اونجا باشیم . بعدش تولد یاسانه بعدش تولد خودته پس تا هفته اینده شاید هم 10 روز دیگه فعلا بای. قربونت بشم عزیزم
7 مهر 1393

نویان و تولد بابا سعید

نویان جونم اول مهر تولد بابا سعید هست که امسال هم یه کیک کوچک گرفتیم و به بابایی تبریک گفتیم. من کیک سبز رنگ رو از طرف خودم که دختر بابایی هستم گرفتم و به بابایی تبریک گفتم دایی علی هم چون نمیدونست که کیک خریدیم کیک دیگه ای خرید. به خاطر هم شد دو تا کیک .   ...
7 مهر 1393

نویان و خونه عمه سعیده

نویان یادته رفتیم خونه عمه سعیده از تو  و هلیا و امیر مهدی عکس انداختم ولی فرزان نیومد فکرکنم چون میزبان شماها بوده خسته شده بود و بهونه می گرفت کلا همش اون شب رو گریه کرد.حلا عکسهاتون: ...
7 مهر 1393

نویان و شهر موشها

نویان جون ببخشید که مامانی دیر به دیر وبلاگ تو رو به روز میکنه آخه سرم شلوغه مامانی ولی به جاش همه مطالب رو برات میزارم مثل همین مورد که روز 7 شهریور بود که من و تو بابایی باهم رفتیم سینما فیلم شهر موشها سینما کوروش نزدیک خونمون تو ستاری . ...
7 مهر 1393

نویان و تعطیلات عید فطر

خوب پسرم عیدت مبارک. من و تو و بابایی یه روز زودتر از عید فطر رفتیم به سمت سرعین و اردبیل. خلاصه خیلی به هر سه مون خوش گذشت. یادت میاد. نویان اینقدر سرد بود اونجا که لباس گرم تنت کردیم تا سر ما نخوری . نویان جون اینجا دامنه کوه سبلان ( آلوارس ) هست که با تلسکی اومدیم بالای دامنه. ...
18 مرداد 1393