نویان نویان ، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 7 روز سن داره

نویان هانی من

کلاس کاراته

وقتی که سال تحصیلی تموم شد مهد کودک کلاس تابستونی گذاشت و ما هم نویان جون تو رو با پیشنهاد بابا حمید در کلاس کاراته ثبت نام کردیم. این عکسام ماله یک روز قبل از شروع کلاس کاراته هست. خونه مامانی هستیم و تازه از خرید لباس کاراته اومده بودیم و تو هم همراه با لباس یه اسکوتر سبز هم خریدی. ...
14 تير 1393

علت نبودن مامان نویان

سلام نویان جونم چند وقتی مامانی همون مامان بزرگت بیمار بود اگه یادت باشه بیمارستان هم برای عیادت اومدی بعد به همین خاطر منم نبودم اگر هم بودم دل و دماغ مطلب نوشت برات رو نداشتم عزیزم.
11 تير 1393

عکسهای جامانده از نوروز 93

ادامه مطلب رو حتما ببینید نویان جونم با بابایی هفته دوم رو رفتیم شمال. اینم نویان و مامان جونش لبه دریا  اینم یاسان پسرخاله نویان روز سیزده بدر نزدیک ساحله که اولین عیدش رو داره میگذرونه.       ...
4 خرداد 1393

تعطیلات نوروز

نویان جونم توی عید 93 هفته اول تهران بودی و مشغول دید و بازدید عید نوروز .خونه بزرگترها ولی هفته دوم تو رو به قول خودت بردم دریا که عکساش توی آپد مامانیه و هنوز آپدیت نشده برات میزارم حتما. دو تا عکس تو آتلیه مهدکودکی ازت گرفتن که برات می زارم تا بقیه عکسا دستم برسه.    ...
18 فروردين 1393

تبریک سال نو

سلام از اینکه با تاخیر خدمتتون رسیدم معذرت میخوام خیلی برای سال جدید سرم شلوغ بود و از اونجائیکه تقریبا تموم کارهای خونه و بیرون با من هست اواخر سال خیلی سرم شلوغ بود. انشا ال.... سال جدید سال پر از برکتی برای همه باشه.       سال نو مبارک.............    ...
18 فروردين 1393

یک روز برفی

دو روزی که برف می اومد ما به خاطر سرما و کمی تنبلی من مامان نرفتیم برف بازی ولی روز 5 شنبه که آفتاب زد صبح تقریبا زود رفتیم بیرون خرید تره بار و چند تا عکس ازت دارم که برات میزارم. عزیزم دوستت دارم.   ...
21 بهمن 1392

دلیل نبودن چند وقته من و نویان هانی

عزیزم نویان، ببخش چند روزی درگیر بودم نتونستم  برات بنویسم آخه با چای داغ روی پیشونیت سوخته بود یادته چقدر گریه کردی حالم خیلی گرفته بود حال بابا حمیدت هم بدتر از من ولی خدا را شکر بهتری و جای اون سوختگی لعنتی هم نمونده. حالا پیشتم تا برات بنویسم.  هفته پیش رفتیم خونه خاله شهناز و با دخترشون نهال عکس انداختیم و تولد بازی کردیم راستی یاسان هم پیشمون بود. اونم تازه ختنه شده بود و زیاد حال نداشت طفلی. اینم چند تا عکس        ...
20 بهمن 1392

نویان و شب یلدا

یک هفته مونده بود به شب یلدا مهدکودک کار عکاسی انجام داد که خیلی قشنگ بود و من چندتاش رو از مهد کودک گرفتم و میزارم تو وب. چندتا هم دستی از خونه حاجی بابا و تو و خونه خاله بزرگه،یاسان انداختم که اونم برات میزارم. حتما عکسهای ادامه مطلب رو ببین.        ...
22 دی 1392