نویان هانی من

تو پستهای قبلی گفته بودم که نقاشی شما انتخاب شده برای شرکت در جشنواره نقاشی شروه. روز 7 تیر ماه اختتامیه نمایشگاه بود و از ما خواستند که در اختتامیه برای تحویل جوایز شرکت کنیم.   موضوع نقاشی هم اکوان دیو شاهنامه بود. پسر گلم وقتی تقدیر نامه و تندیس جشنواره رو دستت گرفتی. یکی از جمعه های ماه بود که باهم رفتیم هورا پارک مرکز خرید سمرقند اینم عکسهاش.     ...

تیرماه امسال روزهای خوب و بد زیاد داشتیم و همینطور مصادف شده بود با ماه رمضان. اول تیرماه پدربزرگ خوبم رو بعد از یک سال و نیم بیماری  و کهولت سن ساعت 4:10 صبح اولین روز تیرماه تو بیمارستان مدائن از دست دادیمش مامان جون، عزیزم ، پسر گلم من عاشقانه پدربزرگم رو دوست داشتم. خیلی برام سخت بود. صبح روز بعد رفتیم بهشت زهرا من زودتر رفته بودم اما شما با بابا حمید اومدی و در بهشت زهرا یه تانک بود که با اون تانک عکس انداختی.   ...

چند وقتی میشد که شنیده بودم یه پارک به اسم بیلینو باز شده و در آنجا بچه ها میتوانند با جرثقیل واقعی بازی کنند دلم میخواست تو رو هم ببرم. که با بابا جور کردیم یه روز جمعه سه تایی رفتیم اونجا. اینم عکسهاش بعدش هم رفتیم داخل پارک نهج البلاغه شما یه دوچرخه خواستی و بابایی برات گرفت و رفتیم دوچرخه سواری. ...

نویان جونم رفتیم مسافرت شمال تو تعطیلات خرداد ماه   اینم عکس یاسان و بابا سعیده که قشنگ بود برات گذاشتم. ...

نویان جونم هفته اول خرداد ماه بود که از مهد کودک زنگ زدند و گفتند که نقاشیت تو مهدکودک انتخاب شده برای جشنواره و باید نقاشیت رو تابلو کنی و به محل جشنواره بفرستی. داستان نقاشیت هم از شاهنامه هست و موضوع نقاشی شما اکوان دیو شاهنامه هست اینم نقاشیت. انشااله که برنده بشی. ...

نویان جون یکی از جمعه های آخر اردیبهشت ماه رفتیم دوتایی پارک ساحل نزدیک خونه.   پسر خوشگلم آخرین شنبه اردیبهشت که روز مبعث هم بود جشن نامزدی عمو کوچیکت دعوت بودیم که به خاطر شیطنتی که اون روز می کردی فقط یه عکس ازت دارم. اینم عکسهای مربوط به اردیبهشت ماه و تمام.   ...

سلام عزیزم ، پسر گلم باز این مامان تنبل ازت به خاطر تاخیرش عذر خواهی میکنه. حالا میخوام با گذاشتن چند تا عکس برات جبران کنم. ...

نویان جونم بعد از تعطیلات عید دوباره اومدم پر انرژی تا مثل سالهای پیش از خاطرات کودکیت عکس بزارم . تعطیلات عید هفته اول تهران بودیم هفته دوم سه تایی به اتفاق بابایی و مامانی خاله جون و دایی جون رفتیم رشت و چمخاله. اینم چند تا عکس .......... اینجا بین راه رود بار و منجیل هست که یه پارک بود و پیاده شدی تا بازی کنی هوا خیلی سرد بود.   اینجا ساحل چمخاله نویان و مامان و بابا جونش اینجا نویان جون شما و بابا جون سوار ماشین برقی شدید و از خودتون عکس سلفی انداختین. از اینجا به بعد مرحله دوم مسافرت ما به اردبیل شروع میشه اما این مرحله دیگه بابا حمید با ما نیومد اون کار داشت رفت ساری . اینجا پ...

سلام پسر گلم امروز فرصت شد تا یه تبریک کوچیک بابت سال نو به همه وبسایتی ها و بازدید کنندگان از وبسایتت بدم. نی نی وبلاگیها سال نو مبارک ...